یارنامه
وسطش یک عدد الف دارد
یار انواع مختلف دارد
یار در شهر ما فراوان است
مرکزیار شهر تهران است
یار گاهی فرشته را ماند
بربری برشته را ماند
گاه معماری سپاهان است
یار گاهی منار جنبان است
قامتش قد قطع المنجد
مثل یک سنگک دو رو کنجد
گاه لیز است مثل ماهی ها
گاه خشک است چون سپاهی ها
گاه کم سن و صورتش پرموست
مثل یک قرص ماه پشمالوست
گاه در بوسه اش عسل دارد
گاه روی لبش دمل دارد
یار گاهی شراب مو باشد
مثل یک خمره آبجوباشد
گاه مثل عرق سگی تلخ است
گاه همشیره ی تل بلخ است
یار گاهی معطل پول است
گاه محجوب و غیر منقول است
گاه عشاق مشترک دارد
پرده ی عصمتش ترک دارد
می شود انتفاضه ای تکرار
سر فتح نوار غزه ی یار
اف بر این عاشقان پوشالی
تف بر این سرزمین اشغالی
یکی از یارهای نامعمول
از همان موقعی که شد مسئول
قیمت جان و نان برابر شد
گوشت از یار هم گران تر شد
رونق نرخ یار طی شد و رفت
یار هم عازم دوبی شد و رفت
گاه یک یار با سگی در دست
بانی انقلاب مخملی است
گاه با چکمه های چرم بلند
می رساند به انقلاب گزند
یار گاهی تفنگ در مشتش
روی ماشه نشسته انگشتش
دشمن از دست یار گیج شده
یار فرمانده ی بسیج شده
دور بازوی یار باریک است
نفر آخر المپیک است
نه اگر قهرمان ورزش هاست
عوضش پاسدار ارزش هاست
می زند مشت با حجابش یار
بر دهان کثیف استکبار
***
عده ای یار چاق می خواهند
بعد یک شب طلاق می خواهند
بس که زیرفشار می مانند
زیر آوار یار می مانند
مثل برگ از نسیم می ترسند
از نگار ضخیم می ترسند
عده ای یار بیوه می خواهند
یعنی از سرو میوه می خواهند
عده ای یار بکر می جویند
ناامیدانه ذکر می گویند
عده ای معتقد به تقدیرند
یار با استخاره می گیرند
خوب اگر آید استخاره یشان
اشک شوق آید از مناره یشان
عده ای دل به کافران بندند
راهی یار زار تایلندند
عده ای یار باز تشنه لبند
یار دارند و باز می طلبند
وای اگر سمت دفتری نروند
قبل هر کار محضری نروند
اول از ذوق کار می میرند
بعد با سنگسار می میرند
***
یار جنس ذکور هم دارد
گاه قدری شعور هم دارد
در همین سال های سرد و کبود
یار شایسته گرمساری بود
خس و خاشاک باز پر شور است
یار گاهی رئیس جمهور است
گاه قصاب عشق می باشد
پادشاه دمشق می باشد
یار عمامه دار هم داریم
آیت الله یار هم داریم
یارهای حکومتی هم هست
آیت الله جنتی هم هست
یار گاهی عدالتش علوی ست
مثل قاضی سعید مرتضوی ست
سر یک سفره مجمع یاران
سه برادر،دو قوه، یک ایران
یار داریم از تبار بتون
دوقلوهای فتنه برپاکن!
پیش از این یار اگر سپاهی بود
در دل کرخه اره ماهی بود
رفت و جانبازی حماسی کرد
توی خون غسل ارتماسی کرد
رفت و در جنگ شیمیایی شد
سوژه ی فیلم سینمایی شد
این چنین یار تکه تکه شده
شاعری نیزغرق سکه شده
***
وسطش یک عدد الف دارد
دیدی انواع مختلف دارد
مرکز یار گرچه تهران است
رشت پایانه ی نگاران است
کاش می شد سرود بیش از این
از دیار نگار نر،قزوین!
رحم بر پشت کار بنده کنید
به همین مختصر بسنده کنید
ویدیوی این اثر در سایت یوتیوب موجود است