وقتی مجردی به زنان فکر هم نکن

چیزی نگو، نبین و نخوان، فکرهم نکن

 

وقتی به یک جوان ولو زن نمی دهند

هرگز به ازدواج جوان فکرهم نکن

 

بی تربیت سراغ زنی رفته ای اگر

بی صیغه هیچ گاه به آن فکرهم نکن

 

بسپار دست حضرت حق جسم خویش را

دیگر به ایدز یا یرقان فکرهم نکن

 

وقتی توکلت به خداوندگار شد

آسوده شو به کون و مکان فکرهم نکن

 

فرضاً زنی ستاندی و ناکامیت گذشت

دیگر به خیل نرمتنان فکرهم نکن

 

قدری به نیم سوخته ی چوب دوزخی

اندیشه کن ولی به فلان فکرهم نکن

 

گر ناخدای کشتی عمرت زنت شود

هرگز به ساحلی ملوان فکرهم نکن

 

در آسمان هفتم اگر چرخ میزدی

حالا به آسمان خلبان فکرهم نکن

 

در فکرران و سینه ی مرغم ولی ندا

آمد :خفه! ببند دهان فکرهم نکن

 

ناموس ما نشسته در این جمع بی ادب

در این مکان به سینه و ران فکرهم نکن

 

در جیب هات سیل شپش موج می زند

شلوار خویش را بتکان فکرهم نکن

 

 ما خود کفا شدیم ز گندم ولی جوان

در دولت نهم تو به نان فکرهم نکن

 

وقتی که هسته های اتم هست نان چرا؟

بشکاف هسته را زمیان فکرهم نکن

 

جانم فدای صلح و انرژی هسته ای

جان را چه ارزشی ست؟ به جان فکر هم نکن

 

شاعر به بیت های سیاسی رسیده ای

پشت خطوط سرخ بمان فکر هم نکن

 

هرگونه فکر خواست دلت در نهان بکن

اما تو در خصوص بیان فکر هم نکن

 

دایم بخور، بکش، بچر،آروغ بزن ولی

قفلی بزن به روی زبان فکر هم نکن

 

ای کاش خواهشی بکنی از خدا چنین:

بیکار می شوی به جهان فکر هم نکن

 

یارب دگر به نعش زمینی که مانده است

بر روی دستهای زمان فکرهم نکن

 

دیگر به بازسازی دنیا و مردمش

حتی شما امام زمان فکر هم نکن